میخواستم تیتر بزنم: ناامیدمان کردید. میخواستم تیتر بزنم: راه علی دایی را نروید. میخواستم تیتر بزنم: به ژنرال حسادت نورزید. آقای مایلی کهن! ای شما که حقتان از همه بیشتر است! شما مرا نمیشناسید اما شنیدهام که مطلب مرا پرینت گرفتهاید و نزد مقامات به عنوان سند مظلومیت خود ارائه دادهاید. یادتان که نرفته؟ همان مطلبی را میگویم که در دفاع از شما خطاب به علی دایی نوشتم. [لینک] اما اگر آن موقع به خاطر حق و عدالت نوشتم، این بار هم مینویسم. فکر کردهاید که بندهی حقیر دلبستهی شخص (نفس) شما هستم؟ کسی هم که به سرمربیگری شما صحه گذاشت با شما عقد اخوت نبسته است. کما اینکه پیشتر دایی را انتخاب کرده بود و شاید بعد از شما به قلعهنویی روی بیاورد. اینجا ایران است دوست عزیز و سند تیم ملیاش را به نام سرمربی نمیزنند. و اما بعد؛
شما بیانیه خود را با «مردم عزیز، قهرمان و دوست داشتنی ایران سربلند و همیشه جاوید» شروع میکنید و همچنین میآورید: «هیچ دستی برتر و بالاتر از دست خداوند عزوجل نیست و اوست که اگر بخواهد کسی را خوار نماید ...»، اما آیا خجالت نمیکشید که با ادبیات چاروادارنه به بهترین – بله بهترین – مربی وطنی در حال حاضر توهین میکنید؟ و بعد از توهین هم اتهام میزنید؟ شما همه را به نوچهپروری متهم میکنید. اما فراموش کردهاید که نوچهها میلیونی نیستند. شما همه را به یک چوب میرانید. ممکن است کسی شما را به حسادت متهم کند. آخر مگر نه اینکه شما در میان تماشاچیان و دوستداران فوتبال دوستداری ندارید؟! شما نمیدانید که ما برای دفاع از یک مربی اصولگرا به نام محمد مایلی کهن چه زجری میکشیم. دلیلش هم این است که شما محبوبیت ندارید. بله خداوند هر که را بخواهد عزیز میکند. حالا شما گمان کردهاید چون سرمربی تیم ملی شدهاید عزیز مردم هم هستید؟ و آیا خجالت نمیکشید که با چند جمله تعریف از مردم عزیز و قهرمان میخواهید سرشان را شیره بمالید تا کلمات سخیف شما را تأیید کنند؟
شما فکر کردید شاخ حضرت غول را شکستید که در بازیای که هیچ استرسی برای بقا و قهرمانی نداشتید، در یک استراتژی تخریبی، با کمک داور و نادیده گرفته شدن دو پنالتی مسلّم و درست در زمانی که با ناامیدی به سمت رختکن میرفتید، در یک حادثه و به صورت قضاقورتکی یک گل به ثمر رساندید و یک امتیاز از استقلال گرفتید؟ کافی بود داور پنالتیها را به درستی اعلام کند تا عیار تیم شما و آقای حق مسلم(!) معلوم گردد. و البته داور هم میدانست که مربی سایپا با فدراسیون قرارداد دارد و باقی قضایا. شما چطور نام خدا را میبرید و در کنار آن زشتترین عبارات را استفاده میکنید؟ شما چگونه نام خدا را میبرید، وقتی خدا را هم بنده نیستید؟ چرا شما حق خود را از تمام مربیها بیشتر میدانید؟ چرا شما هم مثل علی دایی خداوند را لابی و – العیاض بالله - طرفدار(!) خود میدانید؟ من هیچگاه – حتی اکنون – منکر موفقیتهای گذشته شما نیستم. منکر برخوردهای اصولگرایانهی شما هم نیستم. البته آنها مربوط به گذشتههای دور است. در این سالها شما فقط باختهاید و دعوا کردهاید و به زمین و زمان تاختهاید. در همان یادداشت که از شما دفاع کردم نیز به عصبی مزاج شدن شما اشاره کردم. شما در دوبازی گذشته اخراج شدید و یک سخن از حضرت امام(ره) را هم ناخواسته تحریف کردید. حضرت امام(ره) از قول استادشان فرمودند که ملا شدن چه مشکل، آدم شدن محال است! اکنون ای شمایی که گفتید باید خیلی سعی کنید تا آدم شوید! خوب سعی کنید دیگر! کمی آدم شوید. خیلی دیر شده است و شما همین روزها بازنشسته میشوید. نشان به آن نشان که در برنامه 90 به پیری خود فخر فروختید! این چه تندخویی و عصبیت و غروری است که از آن دست نمیکشید؟ این اواخر هم که جا پای شاگرد خود – علی دایی - گذاشتهاید و به محض سرمربی شدن به تسویه حساب روآوردهاید. اگر به علی دایی این اشکال وارد بود، به شما بیشتر وارد است.
آقای مایلی کهن پیر شده، به خود بیایید! خیر سرتان شما نمایندهی اصولگراها در ورزش هستید. شما هم ما را ناامید میکنید؟ پس دیگر دلمان را به که خوش کنیم؟ آقای مایلی کهن! اشکالی ندارد که شما به یک مربی انتقاد داشته باشید و معتقد باشید درصدد لاپوشانی عیبهای خود است. حتی میتوانید این عقیده را ابراز کنید. اما نه اینکه توهین کنید و کلمات زشت و دون شأن اصولگرایی به کار ببرید. آیا به کاربردن کلمات «گنده باقالیها؛ آدم کوتوله، شعبان بیمخها و نوچههایشان، آقایان کوتوله و عوام فریب (کل یوم)، فاقد مدرک تحصیلی برای گروهبان قندلی شدن» اصولگرایانه است؟ آقای مایلی کهن ناامیدمان کردید! آقای حق مسلم به ژنرال حسادت نورزید! آقای مایلی کهن راه علی دایی را نروید! آقای مایلی کهن مرده شوی این اصولگرایی را ببرند.
مرتبط:
- بیانیه سخیف مایلی کهن در حمله به استقلال و قلعه نویی [لینک]
- یادداشت قدیمی امیر عباس در دفاع از مایلی کهن [لینک]