اگر یک مربی باشگاهی بیانیهای در حد بیانیهی مایلی کهن منتشر میکرد، چه اتفاقی برایش رخ میداد؟ آیا او را از هستی سافط نمیکردند؟ آیا تیم ملی جای شایستگان نیست؟ آیا تیم ملی جایگاهی نیست که در آن اصول اخلاقی مهمترین فاکتور است؟ آیا محمد مایلی کهن بدیهیترین اصول اخلاقی را زیر پا نگذاشت؟ آیا توهینها و کلمات استفاده شده در بیانیهی محمد مایلی کهن تا کنون سابقه داشته است؟ آیا تیم ملی نباید از حاشیهها دور باشد تا با وفاق عمومی گامهای مستحکمی به سوی جام جهانی بردارد؟ آیا مایلی کهن کاری نکرد که نیمی از علاقمندان فوتبال آرزومند شکست او و تیم ملی کشورمان باشند؟ آیا با این وضعیت ره به جایی خواهیم برد؟ آیا پاسخ این پرسشها مشخص نیست؟
مشخص است، برای کوچک و بزرگ اهل فوتبال این آب و خاک روشن است که محمد مایلی کهن کاری کرد که کمترین نتیجهاش باید برکناری او باشد. پیش از اینکه حاشیهها و اعلان جنگ حاجی مایلی علیه اردوگاه استقلال، به تیم ملی لطمه بزند، باید او را برکنار کرد. پیش از آنکه فاجعه تکرار شود، پیش از آنکه غرور ملی با باختهای پی در پی جریحه دار شود، پیش از آنکه در ورزشگاه شاهد حرکات تلافیجویانهی تماشاچیان طرفدار امیر قلعه نویی باشیم، حاجی مایلی باید برکنار شود. مایلی کهن قدر این نعمت الهی را ندانست. مایلی کهن جایگاه خود را نشناخت. مایلی کهن خراب کرد و باید برود.
پرسش آخر اینکه: آیا فدراسیون فوتبال نباید به وظیفه ذاتی خویش عمل کند؟