به خبرگزاری وزین فارس که کلیت آن را به صداقت و سختکوشی میشناسم، پیشنهاد میشود که سرویس ورزشی خود را به «سرویس پرسپولیس» تغییر نام دهد. البته «سرویس آنتیاستقلال» هم نام خوبی است ولی طولانیتر است. این پیشنهاد بنا به رویه این خبرگزاری محترم ارائه شده است.
ü پینوشت: حتماً میدانید که بنده به خبرگزاری فارس (به جز سرویس پرسپولیس آن) ارادت دارم، دوستان خوبی در این خبرگزاری دادم و قبلاً از آن دفاع هم کردهام، که در لینک مقابل میبینید . [لینک]
یکی از دوستان که مدرس دانشگاه، اهل فوتبال و فردی اجتماعی است، همواره از جو ناسالم ورزشگاهها گلایه دارد. همچنین وی از انتخاب علی دایی به عنوان سرمربی تیم ملی به شدت آشفته بود. تا اینکه زد و دنیا چرخید و محمد مایلی کهن را جریان حوادث از میان گل و لای بیرون کشید و به سطح اول فوتبال ملی رساند. این دوست ما از این انتخاب راضی و خوشحال بود. یکشنبه شب گذشته، ساعاتی پس از انتشار بیانیه مایلی کهن، در تماس تلفنی به این جانب گفت:«آن قدر کار حاجی مایلی زشت است که دوست دارم این بار در ورزشگاه نهایت فحاشی به او صورت گیرد تا به خود بیاید.»
اگر خاطر شریف شما باشد، در یادداشت «آقایان خودتان را درست کنید!» [لینک] عرض شد که «نخستین گام کنترل و ارشاد تماشاگران، همانا اجرای عدالت و اتخاذ مشی بیطرفی است و بسیاری از ناهنجاریهای ورزش فوتبال و حرکات غیر فرهنگی تماشاگران، ریشه در بیعدالتی داوران و متولیان فوتبال دارد.» نگاهی به ورزش فوتبال کشورمان نشان میدهد که مشکلات زیادی گربانگیر آن است. از اشتباهات عجیب و غریب داوری که همه جوره توجیه و تأیید میشود تا انتخاب دستوری و دفعی سرمربی تیم ملی، تا مسئولیت مادام العمر یک جوان ناعادل بر برنامه 90 و به دنبال آن وجود یک کارشناس رنگی همیشگی در برنامه و قبضه کردن اختیارات و ظرفیتهای رسانهی ملی به نفع یک لابی خاص در فوتبال کشور.
مهمتر و تأثیر گذارتر از همه اشتباهات بحث برانگیز داوری است. درست است که همه جای دنیا اشتباهات داوری جزئی از فوتبال است، اما همه جای دنیا یک تیم در فهرست کینهی فدراسیون قرار نمیگیرد تا در هر بازی یکی دو پنالتیاش را نادیده بگیرند. مربی کاربلدی مثل فیروز کریمی میداند که اشتباهات داوری جزئی از فوتبال است، اما این وصله در فوتبال ما آن همه نچسب و مشکوک است، که همین فیروز کریمی این مطلب را به سخره میگیرد و در یک مصاحبه 11 بار میگوید اشتباهات داوری جزئی از فوتبال است. در بازی بعد یک پنالتی دستوری برای تیمش میگیرند، ولی معضلات فوتبال ما به قوت خود باقی میماند.
آقایان! خودمان را به کوچه علی چپ نزنیم. فوتبال ما پر است از زد و بند. در چند سال اخیر این زد و بندها معمولاً علیه یکی از دو تیم پرطرفدار بوده است. آن قدر زشت عمل کردهایم که ادبیات فوتبال دوستان به زشتترین شکل خود رسیده است. به گونهای عمل کردهایم که میزان محبوبیت و مقبولیت فوتبالیها در شعارهای داخل ورزشگاهها معلوم میشود. فوتبال ما به جایی رسیده که سرمربی تیم ملی از روی سکوهای تماشاچیان عزل میشود! آن قدر عدالت را برقرار کردهایم(؟) و آن همه کار زیربنایی در امر فرهنگ فوتبال انجام دادهایم(؟) که شاخص مدیران و مربیان و بازیکنان ناموفق فحاشی تماشاچیان است. آقایان! دنبال مجرم نگردید. خودتان به گونهای عمل کردهاید که اکنون فحاشی جزئی از فوتبال ماست. اینها که فحش میدهند، تماشاگرنما نیستند، تماشاگرند!!! همه با هم و دهها هزار نفری فریاد فحاشی سرمیدهند، تماشاگر نما کجا بوده است؟ آن قدر این ادبیات نهادینه شده است که سرمربی دستوری، اصولگرا و باتجربهی تیم ملی به همین ادبیات فحاشی – آن هم در افراطیترین حد ممکن – روی میآورد. آن هم نه از روی عصبیت، بلکه آگاهانه و با اصرار و ماندن بر موضع فحاشی. آقایان! مجرم شما هستید. شما با عملکرد خود فحاشی را در فوتبال ما نهادینه کردهاید. «آقایان خودتان را درست کنید!» [لینک]
پینوشت:
- دوستی که در ابتدای یادداشت به او اشاره شد میگفت: سال 62-61 عکسی در کیهان ورزشی دیدم که مایلی کهن در حال بالارفتن از فنسها بود تا تماشچیان معترض را کتک بزند. فرصت نکردم از دوستان کیهانی در این باره جویا شوم.
- ایشان همچنین میگفت در سال 1982 بعد از بازی ایران و عربستان که اعضای تیم ملی به سمت داور هجوم بردند، مایلی کهن مشتی حواله داور کرد که عکس آن هم در همان ایام منتشر شده بود.
- این جانب که این روزها احساسات و عواطف و ذهنیاتم گیر مسائل فوتبال افتاده است، به عنوان عضو سایت استقلال در انجمنهای سایت حاضر شدم و از دوستان و لیدرها خواستم که در بازیهای آینده فحاشی نکنند و چندین کامنت مبنی بر پذیرش لیدرها هم رسید. به دوستان این گونه عرض کردهام: معتقدم در ورزشگاه نباید به مایلی کهن فحاشی کرد چون به نفعش تمام می شود و مظلوم نمایی می کند و از نظر حقوقی نیز دعوی متقابل پیدا می کند. شعارها باید فراوان مستحکم مداوم و در عین حال خالی از کلمات رکیک باشد. شعار استقلالی ها در بازی های آینده: «مایلی یادت نره ژنرال سرورته»
اگر یک مربی باشگاهی بیانیهای در حد بیانیهی مایلی کهن منتشر میکرد، چه اتفاقی برایش رخ میداد؟ آیا او را از هستی سافط نمیکردند؟ آیا تیم ملی جای شایستگان نیست؟ آیا تیم ملی جایگاهی نیست که در آن اصول اخلاقی مهمترین فاکتور است؟ آیا محمد مایلی کهن بدیهیترین اصول اخلاقی را زیر پا نگذاشت؟ آیا توهینها و کلمات استفاده شده در بیانیهی محمد مایلی کهن تا کنون سابقه داشته است؟ آیا تیم ملی نباید از حاشیهها دور باشد تا با وفاق عمومی گامهای مستحکمی به سوی جام جهانی بردارد؟ آیا مایلی کهن کاری نکرد که نیمی از علاقمندان فوتبال آرزومند شکست او و تیم ملی کشورمان باشند؟ آیا با این وضعیت ره به جایی خواهیم برد؟ آیا پاسخ این پرسشها مشخص نیست؟
مشخص است، برای کوچک و بزرگ اهل فوتبال این آب و خاک روشن است که محمد مایلی کهن کاری کرد که کمترین نتیجهاش باید برکناری او باشد. پیش از اینکه حاشیهها و اعلان جنگ حاجی مایلی علیه اردوگاه استقلال، به تیم ملی لطمه بزند، باید او را برکنار کرد. پیش از آنکه فاجعه تکرار شود، پیش از آنکه غرور ملی با باختهای پی در پی جریحه دار شود، پیش از آنکه در ورزشگاه شاهد حرکات تلافیجویانهی تماشاچیان طرفدار امیر قلعه نویی باشیم، حاجی مایلی باید برکنار شود. مایلی کهن قدر این نعمت الهی را ندانست. مایلی کهن جایگاه خود را نشناخت. مایلی کهن خراب کرد و باید برود.
پرسش آخر اینکه: آیا فدراسیون فوتبال نباید به وظیفه ذاتی خویش عمل کند؟