لیگ برتر فوتبال ایران

دقیق‌ترین جدول و برنامه‌ی لیگ - تحلیل فوتبال - فوتسال - تیم ملی

لیگ برتر فوتبال ایران

دقیق‌ترین جدول و برنامه‌ی لیگ - تحلیل فوتبال - فوتسال - تیم ملی

افشین قطبی نیامده جا زد

افشین قطبی که فصل جاری در پرسپولیس دوام نیاورده و فرار کرده بود، خودش  و دلال‌های مرتبط با او، در تماس‌های مکرر با مسئولین فدراسیون، از توانایی برای شکست قطعی هر دو کره و امارات گفتند. قطبی در تماس با کفاشیان تأکید کرده بود که می‌تواند تیم ملی را به جام جهانی ببرد. اما پس از عقد قرارداد و به محض ورود به تهران در مصاحبه با ایسنا و دیگر خبرگزاری‌ها گفت:« من فکر می‌کنم در فوتبال حرفه‌ای هیچ کاری آسان نخواهد بود و در حال حاضر کار ما بسیار دشوار است؛ اما تمام تلاشمان را انجام می‌دهیم که این امتیازات را کسب کنیم و به جام جهانی برویم.» این سخنان همان چیزهایی بود که گزینه‌های داخلی با صداقت گفتند و انگ عدم اطمینان به نفس به پیشانی‌شان خورد و کنار گذاشته شدند. قطبی در مصاحبه با فارس هم گفته است:« آرزوی من این است که ایران به جام جهانی برود.» باید به ایشان عرض شود که واقعاً خسته نباشید! آرزویتان این است؟ باید یادتان باشد که وظیفه‌تان است، چون قول داده‌اید!

مردی با دلال های بین المللی

اکنون جنگ روانی را افشین قطبی برده است. اگر تیم ملی صعود نکند، مسئولین برای دفاع از عملکردشان خواهند گفت که بهترین کار را انجام دادیم و نشد. از قطبی تمجید و تجلیل می‌شود، پولش را به جیب می‌زند، به دوبی می‌رود تا پس از چند هفته استراحت، راهی یو.اس.آ شود. اما اگر زد و به قول خود قطبی، با پتانسیل بالای بازیکنان ایرانی، به جام جهانی رفتیم، آن گاه این افتخار برای قطبی خواهد بود که از آن طرف دنیا بیاید و مربی تیم ملی جمهوری اسلامی ایران در پیش چشم مردم دنیا باشد. مربیان زحمتکش، توانا، بااخلاق و با دانش ایرانی هم کشک!

بنده معتقدم افشین قطبی اگر چه در مقابل مدیران متواضع است و آنالیزور نسبتاً خوبی هم هست، اما اصلاً مربی بزرگی نیست و قهرمانی فصل قبل پرسپولیس بیش از همه توسط کاشانی رقم خورد و بعد از او حمید استیلی بیشترین نقش را داشت. کما اینکه می‌دیدید هر گاه اختلاف بین قطبی و استیلی بالا می‌گرفت، تیم پیروزی نزول می‌کرد و بعد که با درایت کاشانی، آرامش و رفاقت به تیم بازمی‌گشت، دوباره این تیم اوج می‌گرفت.

ü   پی‌نوشت: بار قبل در تاریخ 11/12/1386 به محض اینکه اخبار ساعت 14 افشین قطبی را به عنوان سرمربی اعلام کرد، یادداشتی نوشتم. چند ساعت بعد علی دایی این جایگاه را گرفت. اگر چه حق علی دایی نبود، اما به دلیل حذف قطبی راضی بودم. آن یادداشت بسیار خواندنی است و می‌تواند تکمیلی بر این پست باشد.[لینک]

پیشنهاد به خبرگزاری فارس

سرویس پرسپولیس

به خبرگزاری وزین فارس که کلیت آن را به صداقت و سخت‌کوشی می‌شناسم، پیشنهاد می‌شود که سرویس ورزشی خود را به «سرویس پرسپولیس» تغییر نام دهد. البته «سرویس آنتی‌استقلال» هم نام خوبی است ولی طولانی‌تر است. این پیشنهاد بنا به رویه این خبرگزاری محترم ارائه شده است. 

 

ü    پی‌نوشت: حتماً می‌دانید که بنده به خبرگزاری فارس (به جز سرویس پرسپولیس آن) ارادت دارم، دوستان خوبی در این خبرگزاری دادم و قبلاً از آن دفاع هم کرده‌ام، که در لینک مقابل می‌بینید . [لینک]

فحاشی جزئی از فوتبال است

یکی از دوستان که مدرس دانشگاه، اهل فوتبال و فردی اجتماعی است، همواره از جو ناسالم ورزشگاه‌ها گلایه دارد. همچنین وی از انتخاب علی دایی به عنوان سرمربی تیم ملی به شدت آشفته بود. تا اینکه زد و دنیا چرخید و محمد مایلی کهن را جریان حوادث از میان گل و لای بیرون کشید و به سطح اول فوتبال ملی رساند. این دوست ما از این انتخاب راضی و خوش‌حال بود. یکشنبه شب گذشته، ساعاتی پس از انتشار بیانیه مایلی کهن، در تماس تلفنی به این جانب گفت:«آن قدر کار حاجی مایلی زشت است که دوست دارم این بار در ورزشگاه نهایت فحاشی به او صورت گیرد تا به خود بیاید.»

اگر خاطر شریف شما باشد، در یادداشت «آقایان خودتان را درست کنید!» [لینک] عرض شد که «نخستین گام کنترل و ارشاد تماشاگران، همانا اجرای عدالت و اتخاذ مشی بی‌طرفی است و بسیاری از ناهنجاری‌های ورزش فوتبال و حرکات غیر فرهنگی تماشاگران، ریشه در بی‌عدالتی داوران و متولیان فوتبال دارد.» نگاهی به ورزش فوتبال کشورمان نشان می‌دهد که مشکلات زیادی گربان‌گیر آن است. از اشتباهات عجیب و غریب داوری که همه جوره توجیه و تأیید می‌شود تا انتخاب دستوری و دفعی سرمربی تیم ملی، تا مسئولیت مادام العمر یک جوان ناعادل بر برنامه 90 و به دنبال آن وجود یک کارشناس رنگی همیشگی در برنامه و قبضه کردن اختیارات و ظرفیت‌های رسانه‌ی ملی به نفع یک لابی خاص در فوتبال کشور.

مهم‌تر و تأثیر گذارتر از همه اشتباهات بحث برانگیز داوری است. درست است که همه جای دنیا اشتباهات داوری جزئی از فوتبال است، اما همه جای دنیا یک تیم در فهرست کینه‌ی فدراسیون قرار نمی‌گیرد تا در هر بازی یکی دو پنالتی‌اش را نادیده بگیرند. مربی کاربلدی مثل فیروز کریمی می‌داند که اشتباهات داوری جزئی از فوتبال است، اما این وصله در فوتبال ما آن همه نچسب و مشکوک است، که همین فیروز کریمی این مطلب را به سخره می‌گیرد و در یک مصاحبه 11 بار می‌گوید اشتباهات داوری جزئی از فوتبال است. در بازی بعد یک پنالتی دستوری برای تیمش می‌گیرند، ولی معضلات فوتبال ما به قوت خود باقی می‌ماند.

آقایان! خودمان را به کوچه علی چپ نزنیم. فوتبال ما پر است از زد و بند. در چند سال اخیر این زد و بندها معمولاً علیه یکی از دو تیم پرطرف‌دار بوده است. آن قدر زشت عمل کرده‌ایم که ادبیات فوتبال دوستان به زشت‌ترین شکل خود رسیده است. به گونه‌ای عمل کرده‌ایم که میزان محبوبیت و مقبولیت فوتبالی‌ها در شعارهای داخل ورزشگاه‌ها معلوم می‌شود. فوتبال ما به جایی رسیده که سرمربی تیم ملی از روی سکوهای تماشاچیان عزل می‌شود! آن قدر عدالت را برقرار کرده‌ایم(؟) و آن همه کار زیربنایی در امر فرهنگ فوتبال انجام داده‌ایم(؟) که شاخص مدیران و مربیان و بازیکنان ناموفق فحاشی تماشاچیان است. آقایان! دنبال مجرم نگردید. خودتان به گونه‌ای عمل کرده‌اید که اکنون فحاشی جزئی از فوتبال ماست. اینها که فحش می‌دهند، تماشاگرنما نیستند، تماشاگرند!!! همه با هم و ده‌ها هزار نفری فریاد فحاشی سرمی‌دهند، تماشاگر نما کجا بوده است؟ آن قدر این ادبیات نهادینه شده است که سرمربی دستوری، اصولگرا و باتجربه‌ی تیم ملی به همین ادبیات فحاشی – آن هم در افراطی‌ترین حد ممکن – روی می‌آورد. آن هم نه از روی عصبیت، بلکه آگاهانه و با اصرار و ماندن بر موضع فحاشی. آقایان! مجرم شما هستید. شما با عمل‌کرد خود فحاشی را در فوتبال ما نهادینه کرده‌اید. «آقایان خودتان را درست کنید!» [لینک]

پی‌نوشت:

-          دوستی که در ابتدای یادداشت به او اشاره شد می‌گفت: سال 62-61 عکسی در کیهان ورزشی دیدم که مایلی کهن در حال بالارفتن از فنس‌ها بود تا تماشچیان معترض را کتک بزند. فرصت نکردم از دوستان کیهانی در این باره جویا شوم.

-          ایشان همچنین می‌گفت در سال 1982 بعد از بازی ایران و عربستان که اعضای تیم ملی به سمت داور هجوم بردند، مایلی کهن مشتی حواله داور کرد که عکس آن هم در همان ایام منتشر شده بود.

-          این جانب که این روزها احساسات و عواطف و ذهنیاتم گیر مسائل فوتبال افتاده است، به عنوان عضو سایت استقلال در انجمن‌های سایت حاضر شدم و از دوستان و لیدرها خواستم که در بازی‌های آینده فحاشی نکنند و چندین کامنت مبنی بر پذیرش لیدرها هم رسید. به دوستان این گونه عرض کرده‌ام: معتقدم در ورزشگاه نباید به مایلی کهن فحاشی کرد چون به نفعش تمام می شود و مظلوم نمایی می کند و از نظر حقوقی نیز دعوی متقابل پیدا می کند. شعارها باید فراوان مستحکم مداوم و در عین حال خالی از کلمات رکیک باشد. شعار استقلالی ها در بازی های آینده: «مایلی یادت نره    ژنرال سرورته» 

                                                                        نظرات شما

مایلی کهن باید برود

مایلی کهن

اگر یک مربی باشگاهی بیانیه‌ای در حد بیانیه‌ی مایلی کهن منتشر می‌کرد، چه اتفاقی برایش رخ می‌داد؟ آیا او را از هستی سافط نمی‌کردند؟ آیا تیم ملی جای شایستگان نیست؟ آیا تیم ملی جایگاهی نیست که در آن اصول اخلاقی مهم‌ترین فاکتور است؟ آیا محمد مایلی کهن بدیهی‌ترین اصول اخلاقی را زیر پا نگذاشت؟ آیا توهین‌ها و کلمات استفاده شده در بیانیه‌ی محمد مایلی کهن تا کنون سابقه داشته است؟ آیا تیم ملی نباید از حاشیه‌ها دور باشد تا با وفاق عمومی گام‌های مستحکمی به سوی جام جهانی بردارد؟ آیا مایلی کهن کاری نکرد که نیمی از علاقمندان فوتبال آرزومند شکست او و تیم ملی کشورمان باشند؟ آیا با این وضعیت ره به جایی خواهیم برد؟ آیا پاسخ این پرسش‌ها مشخص نیست؟

مشخص است، برای کوچک و بزرگ اهل فوتبال این آب و خاک روشن است که محمد مایلی کهن کاری کرد که کمترین نتیجه‌اش باید برکناری او باشد. پیش از اینکه حاشیه‌ها و اعلان جنگ حاجی مایلی علیه اردوگاه استقلال، به تیم ملی لطمه بزند، باید او را برکنار کرد. پیش از آنکه فاجعه تکرار شود، پیش از آنکه غرور ملی با باخت‌های پی در پی جریحه دار شود، پیش از آنکه در ورزشگاه شاهد حرکات تلافی‌جویانه‌ی تماشاچیان طرف‌دار امیر قلعه نویی باشیم، حاجی مایلی باید برکنار شود. مایلی کهن قدر این نعمت الهی را ندانست. مایلی کهن جایگاه خود را نشناخت. مایلی کهن خراب کرد و باید برود.

پرسش آخر اینکه: آیا فدراسیون فوتبال نباید به وظیفه ذاتی خویش عمل کند؟  

                                                                                           نظرات شما

برنامه جام قهرمانان باشگاه های آسیا


 جام قهرمانان باشگاه های آسیا

سه شنبه

--

01 اردیبهشت

الغرافه

- - -

پیروزی

سپاهان

- - -

بنیاد کار


 جام قهرمانان باشگاه های آسیا

چهارشنبه

--

02 اردیبهشت

پاختاکور

- - -

صبای قم

استقلال

- - -

ام صلال

 

 - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - 

 

 جام قهرمانان باشگاه های آسیا

سه شنبه

16:00

18 فروردین

صبای قم

0 - 2

پاختاکور

سه شنبه

20:30

18 فروردین

ام صلال

1 - 0

استقلال


 جام قهرمانان باشگاه های آسیا

چهارشنبه

16:00

19 فروردین

پیروزی

۳ - ۱

الغرافه

چهارشنبه

17:30

19 فروردین

بنیاد کار

۲ - ۲

سپاهان

آقای مایلی کهن مرده شوی این اصولگرایی را ببرند!

آقای حق مسلم مربی گری

می‌خواستم تیتر بزنم: ناامیدمان کردید. می‌خواستم تیتر بزنم: راه علی دایی را نروید. می‌خواستم تیتر بزنم: به ژنرال حسادت نورزید. آقای مایلی کهن! ای شما که حقتان از همه بیشتر است! شما مرا نمی‌شناسید اما شنیده‌ام که مطلب مرا پرینت گرفته‌اید و نزد مقامات به عنوان سند مظلومیت خود ارائه داده‌اید. یادتان که نرفته؟ همان مطلبی را می‌گویم که در دفاع از شما خطاب به علی دایی نوشتم. [لینک] اما اگر آن موقع به خاطر حق و عدالت نوشتم، این بار هم می‌نویسم. فکر کرده‌اید که بنده‌ی حقیر دل‌بسته‌ی شخص (نفس) شما هستم؟ کسی هم که به سرمربی‌گری شما صحه گذاشت با شما عقد اخوت نبسته است. کما اینکه پیش‌تر دایی را انتخاب کرده بود و شاید بعد از شما به قلعه‌نویی روی بیاورد. اینجا ایران است دوست عزیز و سند تیم ملی‌اش را به نام سرمربی‌ نمی‌زنند. و اما بعد؛

شما بیانیه خود را با «مردم عزیز، قهرمان و دوست داشتنی ایران سربلند و همیشه جاوید» شروع می‌کنید و همچنین می‌آورید: «هیچ دستی برتر و بالاتر از دست خداوند عزوجل نیست و اوست که اگر بخواهد کسی را خوار نماید ...»، اما آیا خجالت نمی‌کشید که با ادبیات چاروادارنه به بهترین – بله بهترین – مربی وطنی در حال حاضر توهین می‌کنید؟ و بعد از توهین هم اتهام می‌زنید؟ شما همه را به نوچه‌پروری متهم می‌کنید. اما فراموش کرده‌اید که نوچه‌ها میلیونی نیستند. شما همه را به یک چوب می‌رانید. ممکن است کسی شما را به حسادت متهم کند. آخر مگر نه اینکه شما در میان تماشاچیان و دوست‌داران فوتبال دوست‌داری ندارید؟! شما نمی‌دانید که ما برای دفاع از یک مربی اصولگرا به نام محمد مایلی کهن چه زجری می‌کشیم. دلیلش هم این است که شما محبوبیت ندارید. بله خداوند هر که را بخواهد عزیز می‌کند. حالا شما گمان کرده‌اید چون سرمربی تیم ملی شده‌اید عزیز مردم هم هستید؟ و آیا خجالت نمی‌کشید که با چند جمله تعریف از مردم عزیز و قهرمان می‌خواهید سرشان را شیره بمالید تا کلمات سخیف شما را تأیید کنند؟

شما فکر کردید شاخ حضرت غول را شکستید که در بازی‌ای که هیچ استرسی برای بقا و قهرمانی نداشتید، در یک استراتژی تخریبی، با کمک داور و نادیده گرفته شدن دو پنالتی مسلّم و درست در زمانی که با ناامیدی به سمت رخت‌کن می‌رفتید، در یک حادثه و به صورت قضاقورتکی یک گل به ثمر رساندید و یک امتیاز از استقلال گرفتید؟ کافی بود داور پنالتی‌ها را به درستی اعلام کند تا عیار تیم شما و آقای حق مسلم(!) معلوم گردد. و البته داور هم می‌دانست که مربی سایپا با فدراسیون قرارداد دارد و باقی قضایا. شما چطور نام خدا را می‌برید و در کنار آن زشت‌ترین عبارات را استفاده می‌کنید؟ شما چگونه نام خدا را می‌برید، وقتی خدا را هم بنده نیستید؟ چرا شما حق خود را از تمام مربی‌ها بیشتر می‌دانید؟ چرا شما هم مثل علی دایی خداوند را لابی و – العیاض بالله - طرف‌دار(!) خود می‌دانید؟ من هیچ‌گاه – حتی اکنون – منکر موفقیت‌های گذشته شما نیستم. منکر برخوردهای اصولگرایانه‌ی شما هم نیستم. البته آنها مربوط به گذشته‌های دور است. در این سال‌ها شما فقط باخته‌اید و دعوا کرده‌اید و به زمین و زمان تاخته‌اید. در همان یادداشت که از شما دفاع کردم نیز به عصبی مزاج شدن شما اشاره کردم. شما در دوبازی گذشته اخراج شدید و یک سخن از حضرت امام(ره) را هم ناخواسته تحریف کردید. حضرت امام(ره) از قول استادشان فرمودند که ملا شدن چه مشکل، آدم شدن محال است! اکنون ای شمایی که گفتید باید خیلی سعی کنید تا آدم شوید! خوب سعی کنید دیگر! کمی آدم شوید. خیلی دیر شده است و شما همین روزها بازنشسته می‌شوید. نشان به آن نشان که در برنامه 90 به پیری خود فخر فروختید! این چه تندخویی و عصبیت و غروری است که از آن دست نمی‌کشید؟ این اواخر هم که جا پای شاگرد خود – علی دایی - گذاشته‌اید و به محض سرمربی شدن به تسویه حساب روآورده‌اید. اگر به علی دایی این اشکال وارد بود، به شما بیشتر وارد است.

آقای مایلی کهن پیر شده، به خود بیایید! خیر سرتان شما نماینده‌ی اصولگراها در ورزش هستید. شما هم ما را ناامید می‌کنید؟ پس دیگر دلمان را به که خوش کنیم؟ آقای مایلی کهن! اشکالی ندارد که شما به یک مربی انتقاد داشته باشید و معتقد باشید درصدد لاپوشانی عیب‌های خود است. حتی می‌توانید این عقیده را ابراز کنید. اما نه اینکه توهین کنید و کلمات زشت و دون شأن اصولگرایی به کار ببرید. آیا به کاربردن کلمات «گنده باقالی‌ها؛ آدم کوتوله، شعبان بیمخها و نوچههایشان، آقایان کوتوله و عوام فریب (کل یوم)، فاقد مدرک تحصیلی برای گروهبان قندلی شدن» اصولگرایانه است؟ آقای مایلی کهن ناامیدمان کردید! آقای حق مسلم به ژنرال حسادت نورزید! آقای مایلی کهن راه علی دایی را نروید! آقای مایلی کهن مرده شوی این اصولگرایی را ببرند.

مرتبط:

-          بیانیه سخیف مایلی کهن در حمله به استقلال و قلعه نویی [لینک]

-          یادداشت قدیمی امیر عباس در دفاع از مایلی کهن [لینک]  

نظرات شما